استراتژی دییجتال شما برای موفقیت واقعی نباید مستقل از استراتژی کسب و کار شما ساخته شود. ما در عصر فناوری هستیم و این هر ماه فرصت های جدیدی را برای بازاریاب دیجیتال به ارمغان می آورد. این بدان معنی است که هر استراتژی دیجیتال با سرعت تکامل می یابد. بنابراین وسوسهی پیش بردن استراتژی دیجیتال خود مستقل از محدودیت هایی که سازمان گسترده شما ایجاد می کند، برای مقاومت بسیار زیاد است.
مشتری مداری
بسیاری از سازمان ها ادعا می کنند مشتری مدار هستن، بسیاری از آن ها مشتری مداری را در ارزش های خود لحاظ می کنند. اما همهی این کسب و کارها واقعا تصمیمات اصلی خود را با ذهنیت مشتری اول نمی گیرند. خب که چی؟ چرا مهم است که برخی مشتری مدار هستند و برخی دیگر نیستند؟. به طور خلاصه، اهمیتی ندارد. ما به دنبال تعیین استراتژی کسب و کار شما نیستیم. نکته مهم در اینجا این است که شما در مورد ارزش های خود صادق باشید. زیرا این بدان معنی است که شما واقعا می توانید برای رسیدن به اهداف خود کار کنید.
مشتری مدار بودن، در خالصترین شکل خود، به معنای تصمیم گیری در مورد بهترین کار برای مشتریان شما است. این ممکن است به به معنای فداکاری مالی، کاهش سود و ایجاد کاری باشد که مستقیما به نفع سازمان نباشد. اگر کسب و کار شما ادعا می کند مشتری مدار است، یک سوال خوب که باید از خود بپرسید این است که آیا واقعا تصمیمات مشتری را مقدم بر تصمیمات مالی می دانید؟. این بدان معنی نیست که قرار دادن تصمیمات مالی خود بر تصمیمات مشتری چیزی بدی است. شرایطی وجود دارد که این کاملا مناسب است. به عنوان مثال، سهامداران شما ممکن است سود یا هدف فروش را تقاضا کنند که احتمالا بدون افزایش قیمت خود به آن دست نخواهید یافت. یا ممکن است توانایی تحقق توسعه موردنیاز مشتری را نداشته باشید بدون اینکه عملکرد مالی کسب و کار را به خطر بیندازد.
مدل کسب و کار
مدل کسب و کار شما می تواند یکی از بسیاری از موارد باشد و اطمینان از اینکه استراتژی دیجیتال شما با این مدل هم سو است، بسیار مهم است. ایجاد یک استراتژی تجارت الکترونیکی تهاجمی برای یک کسب و کار B2B یا همان (Business-to-Business) مبتنی بر رابطه مناسب نیست. به همین ترتیب، هدایت با محتوای ناب و استراتژی رسانه های اجتماعی برای یک خرده فروش متمرکز به فروش، بعید است که حجم فروش لازم برای دستیابی را تحویل دهد.
بنابراین بسیار مهم است که شما استراتژی خود را با مدل کسب و کار خود مناسب کنید. تعاریف مختلفی از مدل کسب و کار وجود دارد و مدل های مختلفی در آن تعریف شده است. در ادامه از سه مدل رایج کسب و کار، برخی از ویژگی های آن ها و نحوه کارکرد آن ها در استراتژی دیجیتال بازاریابی را برای شما توضیح خواهیم داد.
B2C بازار انبوه
این مدل شامل سازمان هایی است که محصولاتی را می فروشند که طیف وسیعی از مصرف کننده گان را با قیمت مقرون به صرفه جلب می کنند. نمونه ای از این نوع کسب و کارها، شرکت های کالاهای تندمصرف است. فروش تعداد زیادی از محصولات مانند غذا، لباس یا اسباب بازی شامل این است که بتوانید مشتریان زیادی را به وب سایت و فروشگاه خود جذب کنید. این به معنای ایجاد آگهی از طریق تبلیغات بالای خط، جذب بازدید کنندگان و تبدیل آن ها به مشتری است. این امر همچنین به یک فرایند قوی خدمات مشتریان نیاز دارد. بنابراین همهی کانال های دیجیتال در اینجا مربوط هستند.
B2C جاویژه
این مدل یک کسب و کار مستقیم به مصرف کننده است که خدماتی کاملا هدفمند دارد. این می تواند شامل محصولاتی برای افراد داری معلولیت خاص یا محصولاتی برای افراد با ارزش خالص بسیار بالا باشد. درحالی که این مدل مستقیما مورد توجه مصرف کنندگان قرار می گیرد. اما با یک طیف خاص مانند افرادی که در یک کسب و کار تخصصی یا افرادی با ارزش خالص بسیار بالا کار می کنند. استفاده از رسانه های پخش همگانی در بیشتر این سناریوها مهم نیست زیرا اکثر بینندگان مشتری بالقوه نخواهند بود. ایجاد اعتماد و حمایت بسیار ضروری است. بنابراین یک استراتژی محتوایی عمیق و یک تجربهی درجه یک برای موفقیت حیاتی است.
B2B
مدل B2B شامل سازمان هایی مانند عمده فروشان یا فروشندگان فناوری است که مستقیما به سایر مشاغل می فروشند. در اینجا شما به جای مصرف کنندگان نهایی با سایر افراد کسب و کار سروکار دارید. این افراد کسب و کار البته هنوز هم افراد هستند و مهم است که فراموش نکنیم که روانشناسی انسان هنوز هم اعمال می شود. انتظارات آن هابسیار متفاوت است. ممکن است شما کمتر به عنوان یک برند و بیشتر به عنوان یک تامین کننده دیده شوید. که این یک رابطهی بسیار متفاوت است.
مشتریان شما ممکن است بدبین تر یا پرخاشگرتر از مشتریان B2C باشند زیرا اهداف کلی و جزئی مشخصی برای دستیابی دارند. ممکن است متوجه شوید که پیام های بازاریابی سنتی و روش های فروش کمتر مورد استقبال قرار می گیرند. بنابراین تمرکز باید بیشتر بر روابط CRM، محتوا و بحث مستقیم با ارزش افزوده باشد تا تبلیغات. با این حال هنوز هم مهم است که این مشتریان بتوانند سایت شما و اطلاعاتی را که برای دست یابی به آن ها نیاز دارند پیدا کنند.
در این مدل های کسب و کارهای گسترده تر، البته بسیاری از مدل های خاص وجود دارد. یک شرکت B2B فناوری اطلاعات ممکن است یک ارائه دهندهی محصولات سخت افزاری یا یک ارائه دهندهی پشتیبانی خدمات باشد. مدل خدمات به تمرکز بیشتر بر روی اشتراک صفحه و CRM نیاز دارد درحالی که مدل محصول به تمرکز خرید و تبدیل نیاز دارد. یک مدل B2C ممکن است صرفا برای فروش محصولات با حاشیهی سود قابل توجه یا صرفا برای جلب بازدید برای کسب و درآمد تبلیغاتی باشد.
فریمیوم
یکی از روندهای جالب توجه در مدل های کسب و کار در سال های اخیر، مدل فریمیوم (Freemium) است. این مدل محبوبیت بیشتری پیدا کرده و اساسا روشی برای جذب کاربران با دادن درصدی از محصول یا خدمات شما بصورت رایگان و ارائهی تجربه ای جذاب تر ئ عمیق تر برای یک قیمت است. یک مثال خوب در این مورد صنعت پخش موسیقی با کسب و کارهایی مانند Spotify و Deezer است که از این روش استفاده می کنند. یک نکتهی دیگر در این این است که مدل های کسب و کار می توانند با گذشت زمان تغییر کرده و شکل بگیرند. نمونه های زیادی از این دست مانند IBM وجود دارد. اما تغییرات جدیدتر در فضای دیجیتال نیز وجود دارد.
استراتژی جهانی
جهانی شدن می تواند یک فرایند بسیار چالش برانگیز برای هر سازمانی باشد. همچنین می تواند برخی از شرکت ها را غافلگیر کند. زیرا آن ها از برنامه های اولیهی محلی خود پیشی می گیرند. این چالش های فرهنگی، زبانی، فرایندی و بسیار دیگر را به همراه دارد. با رشد دیجیتال، تقریبا همهی کسب و کارها از طریق اینترنت حضور بین المللی دارند حتی اگر مخاطبان آن ها بسیار محلی باشد و بنابراین برخی از جنبه های استراتژی جهانی باید تقریبا در هر استراتژی دیجیتال گنجانده شود. حتی اگر این جنبه اطمینان از این باشد که حضور جهانی حداقل است.
برند
برند شما یکی از قسمت های اصلی کسب و کار شماست که باید همیشه با آن هم سو باشید. این برای اکثر مردم قابل درک است. برخی از دلایل اساسی این امر وجود دارد که قابل بررسی است. ارزش های شرکت شما مانند ارزش هایی است که خودتان نگه می دارید. ممکن است سعی کنید با هر کسی که ملاقات می کنید مودب باشید، ممکن است فردی باشید که می خواهید در زندگی به موفقیت های زیادی دست یابد و همیشه به دنبال یادگیری بیشتر و رشد دانش خود باشید. این ارزش ها در یک کسب و کار می تواند به عنوان خدمات، فروش و نوآوری ترجمه شود و باعث ایجاد شخصیت در کسب و کار شما می شود.
علاوه بر این، برند شما دارای چیزی است که افراد غیر بازاریاب معمولا یک برند را هویت بصری می دانند. لوگوی شما چیست و در سناریوهای مختلف چگونه به نظر می رسد؟ پالت رنگ شما چیست؟ چگونه مواد خام خود را طراحی می کنید؟. این می تواند به شکل ظاهری شما تبدیل شود، آیا تناسب خود را حفظ می کنید، چگونه لباس می پوشید و رنگ های موردعلاقهی شما چیست؟ با ترکیب رنگ ارزش ها و هویت بصری، شخصیت و ظاهر خود را ایجاد می کنید. بنابراین برند خود را ایجاد می کنید. وقتی ارزیابی می کنید که آیا چیزی از این برند منحرف شده است، درک دیدگاه شما در مورد اینکه آیا این احساس درست است یا نه بسیار آسان است.